پـــرويز پرســتويي در دو سال اخير كمتر بازي كرده و كم حرف زده؛ نقشآفريني در دو فيلم «سيزده59» و«خرس» تنها فعاليت اين بازيگر گزيدهكار در سالهاي اخير بوده است.

نمايش «سيزده59» در آلمان و فرانسه و استقبال خوب از اين فيلم، بهانهاي شد تا اين بازيگر لب به سخن بگشايد چرا كه پرستويي علاوه بر بازي در ساخت آن نيز سهم بسزايي داشته است.

او در گفتوگو با خبرنگار بخش سينمايي ايسنا، علاوه بر صحبت دربارهي فيلم سامان سالور، دربارهي «وضعيت امروز سينما» سخن گفت كه اهميت اين مباحث خبرگزاري دانشجويان ايران را برآن داشت تا انعكاس بخش عمدهي صحبتها دربارهي «سيزده 59» را به زمان اكران فيلم موكول كند.

پرويز پرستويي كه مدت كوتاهي است از آلمان و فرانسه بازگشته به اكران «سيزده59» در خارج از كشور اشاره كرد و به خبرنگار ايسنا گفت: افراد زيادي از هموطنان ما در غربت زندگي ميكنند، بعضيها شرايط سختي دارند و برخي از آنها حتي صورتشان را با سيلي سرخ نگاه ميدارند. ما هم در اكران «سيزده 59 » آمادگي اين را داشتيم كه يك نفر بلند بشود و بگويد شما از كجا آمديد و چه ميگوييد. نشستن در جمع آن تماشاگرها برايم قابل احترام بود. خود من شايد هيچ وقت به برنامههاي زنده تلويزيون نروم و اصلا كششي براي حضور در بعضي از برنامهها نداشته باشم، اما هنگامي كه برنامه «چشم انداز» شبكه جام جم به خاطر فيلم يا سريالي بنده را دعوت ميكند به احترام آن چهار تلفني كه از خارج از کشور ميشود، شرکت ميکنم. چون ميدانم هموطنم وقتش را گذاشته، هزينه كرده و تماس ميگيرد تا با من حقير صحبت كند.

اين بازيگر با اشاره به نمايش «سيزده 59» در آلمان و فرانسه يادآور شد:در آنجا مراسم، بعد از نمايش فيلم بسيار طولانيتر از فيلم ميشد و شايد تا دو ساعت صحبت ميكردم و حرفهايي ميزدند كه برايم خيلي مهم بود. آدمي كه خودش جانباز بود و زندگي بيست ساله در آنجا تغييرش نداده بود و دنياي خودش را داشت و ديدن اين فيلم يك جورهايي تسكيني برايش شده بود و ميگفت خيلي خوشحالم كه از اين آدمها اينجوري حمايت ميشود و شما حرف دل ما را ميزنيد.

در «كلن» يكي از بهترين اكرانها را داشتيم
پرستويي با بيان اينكه براي اولينبار بود كه از يك فيلم جنگي چنين استقبالي ميشد، اظهار كرد: حتي علاوه بر ايرانيها، آلمانيها هم تماشاگر فيلم بودند. با عكسالعملي كه نشان دادند خيلي دردآور بود آنها اين آدمهايي را كه بخشي از جامعه ما هستند را خيلي بهتر از كساني كه در اينجا حضور دارند لمس ميكنند و من اين را در تك تك سيماي اين آدمها ديدم. ما در «کلن» يكي از بهترين اكرانها را داشتيم و تماشاگراني بودند كه بدون دعوت ما بليت 10 يورويي خريده و به ديدن فيلم آمده بودند.اين بسيار مهم است كه كسي بليت ميخرد و قرار نيست با رعايت و حفظ مسائل صحبت كند.

وي ادامه داد:اما ديديم با چشمهاي خيس از تماشاي فيلم بيرون ميآمدند و بر خلاف اينكه ميگوئيم آنها در دنياي رنگي زندگي ميكنند و اصلا ككشون هم نميگزد حتي اشك در چشمشان خشك شده بود و من واقعا با ديدن چنين صحنههايي، سبك شدم و دلم نميخواست از آنها جدا شوم.

اين بازيگر با بيان اينكه اكرانهاي موفق «سيزده 59» در خارج از ايران در روحيهاش تاثير بسيار مثبتي داشته است، گفت: در چند سال اخير اتفاقات مختلفي در جامعه افتاد و هر اتفاقي كه در جامعه ميافتد، تبعات خودش را دارد. ما هم در اين جامعه زندگي ميكنيم و اذيت ميشويم و در كارمان هم تاثير ميگذارد، ما شرح وظايف ديگري داريم و آنوقت ميمانيم چه كار بايد بكنيم؟ اين چيزهاست كه حال مرا بد ميكند.


گذشت در تك تك ايرانيها وجود دارد
وي تاكيد كرد: مردم ما بسيار شريف هستند و با مشكلات زيادي زندگي ميكنند. آنها اشتباهات را خيلي راحت ناديده مي گيرند و گذشت در وجود تك تك ايرانيها وجود دارد. من هميشه از اين آدمها براي درآوردن نقشهايم استفاده و در قالب آنها قرار گرفتم و براي همين هم آنها شخصيتهايي مانند حاج كاظم، مرتضي راشد و .. را دوست دارند.

سيد جلال روي ديگري از حاج كاظم است
بازيگر فيلم «آژانس شيشهاي» درباره استقبال از فيلمهاي ديگرش در صورت امكان چنين عرضهاي براي ايرانيان خارج از كشور گفت: من خيلي فكر كردم كه چرا «آژانس شيشه اي» و «روبان قرمز» نميتواند چنين اكرانهايي داشته باشند و صاحبان فيلم بايد اين كار را ميكردند. خود برنامهگذار «سيزده 59» ميگفت هنگام نمايش فيلم چون تا به حال فيلم جنگي نداشتيم، هر لحظه دل تو دلم نبود كه به اصطلاح كسي بلند شود و چيزي بگويد.در واقع خودشان هم باور نداشتند چنين استقبالي ميشود. ولي اين اتفاق افتاد و واقعا من فكر ميكنم كه «آژانس شيشهاي» هم حرفي جدا از اين فيلم نميزند و سيد جلال روي ديگري از حاج كاظم است، اين شخصيتها همه دانههاي تسبيحي هستند كه همديگر را كامل ميكنند.

بعد آشپزباشي فقط دو كار را قبول كردم
پرستويي در ادامه با بيان اينكه بعد از سريال «آشپزباشي» پيشنهادات زيادي براي بازيگري داشته كه تنها دو كار را قبول كرده است گفت: «سيزده 59» توانست من را جذب كند و ديگر كار «خرس» خسرو معصومي بود كه آن هم از جنس همين آدمها است. نزديك شدن به اين آدمها شايد نياز شخصي خود من باشد. مهم اين است كه شما اينجور آدمها را به چه شكل نگاه كنيد و دنبال چه چيزشان بگردي، از آنها سوء استفاده كني يا آنها را بهانه قرار دهي و چيزي را به رخ بكشي؟ يا اينكه با خود اين جماعت كار داشته باشي؟. ما وقتي با خود اين جماعت كار داريم آن چشم سومي كه نگاه ميكند خودش ميتواند تصميمگيري و نتيجهگيري كند. ما بينندههاي خيلي خيلي خوبي داريم كه نياز نداريم خيلي چيزها را توضيح دهيم. فقط كافي است اين آدمها را آنجوري كه بودند و هستند نشان دهيم.

به عشق «بابانظر» در «سيزده 59» حضور پيدا كردم
وي افزود: مثل رمان «بابانظر» كه واقعا اي كاش بشود آنرا به تصوير كشيد. اين كار بسيار تاثيرگذار و يك جور كلاس است و خود من به عشق بابانظر بود كه در «سيزده 59» بازي كردم. اين رمان را به من دادند بخوانم تا براي رونمايياش حضور داشته باشم و تا تمام نشد تنوانستم آنرا زمين بگذارم. پرداختن به شخصيت بابانظر به نظر من خيلي اتفاق بزرگي است. قصه آدمي كه بدنش با تركش ستون بندي شده و كارهايي را كرده كه دور از ذهن است .
اين بازيگر ادامه داد: الان ميگوييم معضل فيلمنامه داريم چرا واقعا؟ حالا اينقدر هم توپ را به زمين ارشاد نياندازيم. خودمان واقعا چه كار كرديم؟. مگر قرار است همه چيز بر وفق مرادمان باشد؟ مگر همه شرايط قرار است برايمان كاملا مهيا باشد؟ هنرمند بايد كار خودش را بكند و ما اگر كننده باشيم در همين شرايط محدود بايد كارمان را بكنيم. الان كه معضل فيلمنامه داريم همين «بابانظر»ها مدت زمان زيادي ما را تامين ميكند و مطمئنا براي تماشاگر هم جذاب خواهد بود.




پروسه توليد ما وضعيت خوبي ندارد
شان سينماي ما و ملت ما اين نيست
پرستويي در ادامه گفتگو با ايسنا با اشاره به وضعيت امروز سينما گفت: من نه با كسي دعوايي دارم، نه جنگي و نه طلبي و نه كسي حق من را خورده است. ولي به هر حال خودم رو نميتوانم از خانواده سينما جدا ببينم. از طرفي بحث ارشاد با خانه سينمااست كه اميدوارم هر چه زودتر حل شود. والاّ اين سينما است که آسيب ميبيند.

وي افزود: امروز ما آدمهاي خيلي خوبي در سينما داريم و اگر 5 درصد امكانات هاليوود و باليوود را در ايران داشته باشيم آن وقت ميبينيد كه فيلم سازي يعني چه؟ اين همه هنرمند در ايران وجود دارند ولي وضع به ساماني ندارند. پروسه توليد ما وضعيت خوبي ندارد. موضوعات دم دستي تلويزيوني كه در تلويزيون پخش ميشود با همان جنس آدمها و با همان پوشش و تيپ سازي با چهار بازيگر سينما ادغام شده و معجوني را به عنوان فيلم سينمايي تشكيل دادند كه شما در سالن تاريك بايد بشيني و آنرا ببيني. موضوعات تلويزيوني كه آدمها در خانه با شلوار راحتي ميتوانند غلت هم بزنند، تخمه بشكنند و مهمان هم راه بيندازند و آنرا ببينند. معلوم است من پرويز پرستويي اگر از گرسنگي هم بميرم در اين فيلمها حضور پيدا نميكنم، شان ما اين نيست، واقعا شان سينماي ما و ملت ما اين نيست.

بازيگر فيلم «موج مرده» با طرح اين سوال كه چرا بايد توليدات خوبمان اينقدر كم باشد گفت: ميگويند اگر بين 60 تا 70 توليد سينماييمان چهار كار خوب داشته باشيم، بايد به فال نيك بگيريم چرا؟ چرا مجموع فيلمهايمان نبايد خوب باشد؟ ما براي چه آمديم و هدفمان چيست؟ قرارمان چه بوده، چرا بايد خودمان را به هر قيمتي براي چرخش اين چرخه آلوده كنيم.

وي يادآور شد: تغيير و تحولات و جا به جايي مسئولان در سينما از قبل بوده، الان هم هست و بعدش هم خواهد بود. بعضيها هستند كه همان مسير را ادامه ميدهند و بعضيها اعتقادات ديگري دارند و تا بوده همين بوده است. يعني اين خيلي نبايد ما را آزار دهد ما بايد راهش را پيدا كنيم كه براي آن هدف بزرگي كه داريم چگونه ميتوانيم کارمان را انجام دهيم.

بعضي مسائل مطرح شده در «هفت» در شان سينماي ايران نيست
اين بازيگر در ادامه با گلايه از برنامه «هفت» آنرا براي سينماي ايران مخرب دانست و اظهار كرد: نميدانم چه الزامي است كه اين برنامه وجود داشته باشد و با چه انگيزهاي اين برنامه ساخته ميشود؟ اگر آقاي فردوسي پور ميآيد و 90 را ميسازد كه چنين درخششي دارد بايد توجه داشت بحث فوتبال چيز ديگري است و سينما با ورزش تفاوت دارد. بعضي از مسائلي که در برنامه «هفت» به آن پرداخته ميشود، در شأن سينماي ايران نيست.

وي افزود: آقاي جيراني تهيهكننده اين برنامه كه اهل قلم و خودش هم كارگردان سينما است، چرا بايد دست به تهيه چنين برنامهاي بزند؟ من قصد بي احترامي به كسي را ندارم و بحثم سينماي ماست در واقع به جايي ميرسد كه آقاي جيراني هم ميخواهد، برنامهاش را به هر شكلي پر كند كه اين مشكلساز ميشود. آدمهايي به برنامه آورده مي شوند و رويشان فوكوس ميشود و جامعه نسبت به آنها بدبين ميشود.

پرستويي تاكيد كرد: ما آدمهايي نيستيم كه چالشمان خيلي خوب باشد و مردم در جريان قرار بگيرند. ما گوشت هم را بخوريم استخوان هم را نبايد دور بريزيم. ما نبايد اين رو در روييها را در تلويزيون داشته باشيم. بايد مسائل خودمان را خودمان حل كنيم. ما نبايد به جان همديگر بيفتيم. هنرمند جماعت، شان و منزلتش بالاتر از اين حرفهاست. هنرمند با سيلي صورت خودش را سرخ نگاه ميدارد. هنرمندان ما در واقع يك نوع جانبازند، يعني تمام زندگي و وقتشان را در كارشان گذاشتهاند ولي خوب زندگي نميكنند. اگر يك نفر در اين دنياي گله گشاد يك آپارتمان و ماشين دارد چيز زيادي نيست. متاسفانه تفكري وجود دارد كه شرايطي را به وجود ميآورد و اتفاقات جوري ميشود كه اگر «هفت» جنجال نكند، ديگر جذاب نيست.
وي با بيان اينكه مرتب تيشه به ريشه هم ميزنيم گفت: خانم فرجامي را با آن وضعيت به برنامه ميآوريم و توي جامعه من بايد جواب بدم كه چه شده خانم فرجامي اينجوري شده است يا آقاي پور عرب را به آن شكل نشان

ميدهيد چه نتيجهاي دارد؟! آقاي جيراني چرا در طول اين سالها دنبال فريماه فرجامي و ابوالفضل پورعرب نرفتيد؟. چرا اينها به اين وضعيت در آمدند؟ الان ميآوريد و اينگونه بيرحمانه نشانشان ميدهيد، تبعاتش هم در جامعه ميبينيد. حداقل من يكي، هيچ وقت عينك دودي نميزنم كه من را نبينند و در كوچه و خيابان با مردم بحث و گفتوگو ميكنم. چه قدر بايد به خاطر اين قضيه جواب داده باشم؟ چرا اينجوري به يك سري چيزها دامن ميزنيم.
پرستويي ادامه داد: اينها مشكلات سينماي ما نيست، اين مسائل را بايد در خو
دمان حل كنيم. اين عزيزان جزء خانوادههاي ما هستند. ما بايد از همديگر حمايت بكنيم. بايد حداقل به درد دل همديگر گوش بدهيم. بايد بغض و كينه و خود بزرگ بيني و اين نگاهها را از خودمان دور كنيم. ما بايد سعي كنيم همديگر را به جاي تخريب، تحمل بكنيم و مسائل شخصيمان را اينقدر به رخ نكشيم. بيايم تكليفمان را با خودمان روشن كنيم كه چرا بايد در كارهاي سخيف كار كنيم. چرا بايد كارگردانهاي ما تن به ساخت هر موضوعي بدهند؟ وظيفهما خيلي مهم تر از اين حرفهاست. بعضي وقتا واقعا مردم به ما گوشزد ميكنند، ميگويند شما خيلي وظيفه سختي داريد شما هنرمنديد ما از شما توقع داريم. اگر سينما خوب نيست برويم كار ديگري پيشه كنيم يا حداقل در فکر چارهاي باشيم که از اين وضعيت نجات پيدا کنيم.



وي افزود: الان ميدانم من را به سيخ ميكشند، تو غم نان نداري اين حرفها را ميزني. ميگويم دوست عزيز بزرگوار، تو كه روز اول پذيرفتي و حتما به تو گفتند كه توقعي نداشته باش كه با هنر برج بسازي. هنر گرسنگي هم دارد، اجاره خانه هم دارد، بچه دانشجو هم دارد و آدمها براي هنر، خون ريختند و براي هنر پشت ميلههاي زندان پوسيدند.چرا شرح وظايفمان يادمان رفته است. خيلي از آدمها با اين فيش حقوقيها زندگي ميكنند. اين زياده خواهيها، وضعيت فعلي سينماي ما را آسيب پذير كرده است.

پرويز پرستويي خاطرنشان كرد: من الان بعد از «آشپزباشي» حدود دو سال است كه يك ريال درآمد نداشتهام و در اين دو فيلم هم فقط به خاطره دل خودم كار كردم و اگر شد به حقوقم ميرسم و اگر هم نرسم آنرا پذيرفتم. من از ابتدا اين چيزها را براي خودم پيش بيني كردم و گفتم پرويز پرستويي تو قرار نيست مسير همواره، صاف و تكليف روشني داشته باشي و آمادگي اين را داشته باش كه هزار جور اتفاق قراراست بي افتد و براي همه آنها بايد راهكاري پيدا كني.

بازيگر فيلم «بيد مجنون» با بيان اينكه ما بايد در كنار همديگر، همديگر را دوست داشته باشيم و به هم احترام بگذاريم گفت: با خلوص با هم همفكري كنيم و به فكر همديگر باشيم آن وقت تكليفمان روشن است و ميدانيم كه چه كار بايد بكنيم، چه فيلمي بايد بسازيم. الان چرا از «مرهم» و «جدايي نادر از سيمين» استقبال ميشود و خيلي فيلمهاي ديگر به نام كمدي جواب نميدهند؟!

هنرمند با كارش زنده است
وي تاكيد كرد: هنرمند با كارش زنده است. من هنوز حرف تقوايي در جشن كارگردانان يادم نرفته كه گفت كاش به خاطر كارهايي كه كردم تقدير بشوم نه به خاطر چيز ديگر. اين آدمها وقتي كار ميكنند به خدا براي ما فرهنگ سازي ميكنند و تاثير زيادي دارند و چهرهي سينمايمان عوض ميشود.آنوقت هركس به خودش اجازه نميدهد از هر كسي در كارش استفاده كند. من به حرفه خودم احترام ميگذارم. آقا و خانم مسني كه به لحاظ گويششان اين روزها در بورس هستند بايد جاي خودشان كار كنند و تماشاگر خاص خودشان را دارند، ما چرا گول اين قضايا رو ميخوريم. وقتي اين آقا ميآيد ما واقعا آقاي مشايخي را بايد چكاركنيم؟ و ياآقاي انتظامي را كه تشنه كار خوب است و روحش هنوز روح جوان 14 ساله است كه ميخواهد در كار خوب حضور داشته باشد، ولي روزها سپري ميشود و همينجور سنشان بالا ميرود.

ميخواهم تئاتري را كارگرداني كنم
پرويز پرستويي درباره فعاليت اين روزهايش با بيان اينكه در حال حاضر فعاليتي ندارد از بازگشتش به عرصه تئاتر خبر داد و گفت: قصدم اين است بعد از سرانجام پيدا كردن كار فيلمي كه قرار است با كارگرداني ايراني مقيم آلمان با موضوع مهاجرت كار كنم و تنها دو بازيگر ايراني دارد، كار بعديام حتما تئاتر باشد و خودم ميخواهم آنرا كارگرداني كنم و دغدغهام اين است، حتما آنرا كاركنم.

وي افزود: چهار سال پيش هم كه «فنز» را كار كرديم ديدم نياز دارم و بعد از سالها به تئاتر بازگشتم. حضور در تئاتر حكم خانه تكاني دارد و برايم مقدس است. در سينما هم با همان نگاهي كه به تئاتر دارم، سعي ميكنم در كارها حضور پيدا كنم، ولي تئاتر را خانه اول و آخرم ميدانم و هنوز افتخار ميكنم آمار كار تئاترم بيشتر از سينما است. قصدم اين است تئاتر را در تهران و همه استانها اجرا كنم، چراكه از موضوعي تأثيرگذار برخوردار است.

پرستويي با بيان اينكه دنبال وسوسه كارگرداني تئاتر نبوده است گفت: اما براي اين كار دوست دارم فضايي كه مدنظر دارم را كار كنم. چهل سال پيش تجربه كارگرداني در تئاتر را داشتم، اما كار گروهي عنوان شد و اين اولين تجربهام است و به دليل اهميتش، ناچار هستم آنرا را خودم كارگرداني كنم. مطمئنم آدمهايي كه دور هم جمع ميشويم و تجربيات چند سال بازيگريمان ميتواند آن فضا را به وجود آورد. اين تئاتر آدمهاي خاص خودش را ميخواهد. خود من هيچ وقت همزمان دو كار را نكردم و همزمان با نمايشهايي كه كار كردم فعاليت سينماييام را تعطيل كردم. اين كار هم ميطلبد آدمهايي باشند تا حداقل سه ماه وقتشان را سر اين كار بگذارند و فعاليت ديگري نداشته باشند و همه با هم همدل باشيم. سعي هم ميكنم كار با چهارچوب هاي سينمايي توليد شود تا كسي كه حضور پيدا ميكند، فكر كند در يك كار سينمايي حضور پيدا كرده است.

وي درباره تجربه كارگرداني در سينما با بيان اينكه آنقدر خلوتهاي بازيگري برايش اهميت داشته كه هيچ وقت كارگرداني سينما برايش مسئله نبوده است گفت: ترجيح ميدهم كار خودم را بكنم، اما ممكن است اتفاقاتي بيافتد كه آدم جسارت پيدا كند، يكدفعه تجربهاي داشته باشد. شايد هم يك روز اين تجربه را انجام بدهم. مقام كارگردان بسيار مهم است اما گاهي كارگردانهايي را ميبيني كه نميتوانند پدر گروه باشند. كارگردان تنها نبايد تكنسين باشد و جاي دوربين را ببيند. كارگردان بايد به تك تك عوامل توجه كند براي همين است كه كار كارگردان مهم است و مسئوليت همه آدمها را دارد. دشواري كارگرداني اين است كه روانشناسي بداند و بتواند تك تك عوامل را مديريت كند. شايد در آينده كاري باشد از تجربياتم آنجور كه مي خواهم خرج كنم و استفاده كنم و كاري را كارگرداني كنم. من ده سال در دادگستري آدمهاي مختلف ديدم و فايلهاي ذهني زيادي دارم و همه چيز برايم مهم است و بيتوجه از كنار چيزي رد نميشوم.

من هم اگر كاسب بودم،مرتب كار ميكردم
بازيگر فيلم «مارمولك» درباره كم كاريش در اين سالها گفت: وقتي فيلمنامه با خود من ارتباط برقرار نميكند چگونه با مخاطب برقرار كند. من هم كه اگر كاسب بودم مرتب كار ميكردم، از اين فيلم به آن فيلم از آن فيلم به اين فيلم. بالاخره در شرايطي كه زندگي ميكنم كه شرايط سختي هم هست، بدم نميآيد كه تا تنور داغ است بزنيم و بچسبانيم و به قول معروف پس اندازي براي خودمان داشته باشيم. به هرحال هر كسي دوست دارد در رفاه باشد، ولي جاهايي آدم با خودش ميگويد، به چه قيمتي؟. تماشاگر هميشه براي من با هر نگاه و ايدئولوژي قابل احترام است و هميشه از كارهايي كه كردم تن لرزه داشتهام كه شرمنده اين تماشاگر نشوم. تماشاگري كه آخر هفته خودش را هزينه كرده و به سختي با خانواده به سينما ميرود، من بايد براي او جوابي داشته باشم، او اين خرج را به نوعي براي من كرده و خيلي بد است كه من دست خالي او را بيرون بفرستم.

وي افزود: ما اگر كسي در خانهمان را ميزند و نذري ميآورد ظرفش را ميدهيم و در آن چيزي هم ميگذاريم. متأسفانه خيلي جاها هم آدم شرمنده ميشود. بنابراين گزيده کار کردن فقط احترام به مخاطب است و بس.