بازگشت کورسای دوست داشتنی؛ این شعار پروژه ناموفقی بود که «شرکت راه و پل دیانا» مانند بسیاری دیگر واردکننده ها، از پسش برنیامد. حداقل تا این لحظه که چنین بوده است. با گذشت چند ماه از انتشار وعده حضور مجدد برند Opel در ایران، هنوز هم خبری از عرضه محصولات این برند نیست. کورساهای ترخیص شده تنها تعداد معدود و محدودی می شوند. خبرگزاری ایسنا تعداد را 16 دستگاه عنوان میکند.




روند بوروکراسی (کاغذبازی اداری) طولانی تر از مدت زمان قابل پیش بینی شده است. شاید گیر کار مربوط به بحث تحریم ها باشد. اگر اینطور باشد، وضعیت این شرکت وخیم تر هم میشود. چرا که اپل اکنون یکی از زیرمجموعه های جنرال موتورز آمریکا است. به هر حال در همین بحبوحه، توسط تیم کارشناسی خود توانستیم برای اولین بار (شاید هم آخرین بار) دیداری از نزدیک با یک دستگاه کورسای 2012 داشته باشیم. این ملاقات از دید یک خریدار و به صورت مقایسه ای انجام شده بود. شاید دست آخر روزی اُپل کورسا توانست وارد بازار شود.

حضور در کابین
راستش کسی در اندازه و ابعاد من، در نگاه اول این هاچ بک را یک زندان متحرک می بیند. مدام تصور میکنم قرار است درون کابین، چیزی خفه ام کند. اما به هر حال آمده ام که تستش کنم. فکر نمی کردم درب سنگینی داشته باشد. بازش کردم. پای راست خیلی راحت زیر فرمان قرار گرفت. سختی کار آنجا بود که باید همچون یک ژیمناستیک کار، کمر را تا نیمه خم می کردم. فنربندی خوابیده، از مشخصات همیشگی اسپرت ها است. هر چه بود وارد شدم. انصافاً درون کابین، خارج از تصورم بود. فضای شانه ها، سر و پاها، مناسب است. اینطور بگویم که از نزدیکترین رقیبش یعنی مزدا2، بسیار راحت تر نشان میداد. قبل از استارت به چند نکته مهم برخوردم. فاصله پا تا پدال ها آنقدری نبود که بشود آنها را کمی عقب تر کشید و استراحت کرد. ولی، دسته دنده و ترمز دستی چنان خوب بغل یکدیگر قرار گرفته بودند که حس دستی کشی را در مادربزرگ ها هم زنده میکرد. نکته مهم دیگر، صندلی ها بود. این کورسا یک اسپرت واقعی است. مثل یک خودرو مسابقه ای، پهلو و رانها توسط برجستگی های صندلی فراگرفته میشود. یادتان باشد این صندلی ها اصلاً نرم نیستند. یعنی نمی توانند هم نرم باشند. یا سفت و اسپرت و یا نرم و خانوادگی. مثل یک اتوبوس دید جلو عالی است. دید کناره ها به کمک لچکی های زیبا، بهبود یافته است. ایراد کار، دید عقب است. و وقتی این ایراد شکل بدتری به خود می گیرد که می فهمیم، خبری از حسگر دنده عقب نیست. به محض قرارگیری سرنشین عقب، زانوها به کمر راننده فشار می آورد. چاره آن است که در وسط صندلی عقب بشیند که البته باز هم مشکل دید عقب نمود پیدا میکند. داستانی مشابه با دوو سی یلو. آخرین و شاید مهمترین نکته درباره کابین کورسا، امکانات آن است. به جرات باید گفت که این خودرو چیز خاصی ندارد. یعنی اگر از دکمه های ساده کنترلی روی فرمان صرف نظر کنیم، چیز خاص دیگری به چشممان نمی خورد. لامپ سقفی، آفتاب گیر، داشبورد و دکمه های روی درب راننده چیزی نیست که از یک محصول 2012 انتظار میرود. تازه کورسا نام خودروی آلمانی را نیز یدک میکشد. این در حالی است که هیوندای i20 کرهای به مراتب آپشن های بیشتری را برای راننده فراهم میکند. روی نمونه استاندارد چیزهای دیگری هم بود که از چشم ما مخفی نماند. مثلاً این خودرو نمایشگر LCD با قابلیت کنترل سیستم صوتی و نقشه یاب جهانی داشته است. زیر فندک، ورودی های USB و AUX نصب بوده و سیستم صوتی آن قابلیت پخش کارت های حافظه SD را داشته است که البته الان دیگر هیچکدام نیستند. شاید «راه و پل دیانا» هم از حربه حذف آپشن برای کاهش قیمت استفاده کرده است. کیفیت مواد درون کابین ترکیبی از مواد مرغوب مواد مصنوعی است. نه به آن صندلی های دوخته شده و آن غربیلک چرمی و نه به آن قطعات پلاستیکی روی کنسول و تودری ها. اگر شانس بیاورید و یاد بگیرید که چگونه میشود صندلی های عقب را خواباند، با فضای بسیار بیشتری مواجه خواهید بود.

یک دور کوتاه
کورسا در حالت روشن با کورسا در حالت خاموش خیلی تفاوت نمی کند. هیچ صدایی وارد کابین نمی شود. دو دلیل دارد. یکی صداگیری خوب کابین است و دیگری پیشرانه ای بدون شیطنت. 90 اسب بخار از یک پیشرانه 1.4 لیتری با فناوری آلمانی، چیزی نیست که توقع آن را داشتیم. تویوتا یاریس 1.3 لیتری 85 اسب بخار نیرو تولید می کند. مزدا2 هم که می دانید با همین حجم 102 اسب بخار توان دارد. با این همه، هندلینگش همانی است که دوست دارید. چسبنده و گوش به فرمان. تعویض دنده ها به نرم ترین صورت ممکن انجام میشود. کلاچ آنقدر نرم است که فکر میکنید خراب شده. پدال گاز هم به نسبت میزان فشار، دور موتور را بالا می برد. دنده عقب مثل همان کورساهای 92 با دکمه پشت دسته دنده انجام میشود. شاید پیشرانه خیلی خاص نباشد اما به هر حال از فناوری EcoTec بهره برده است. در دور موتورهای پایین گشتاور خوبی در اختیارتان قرار میدهد. این خودرو یک برتری تمام قد نسبت به تمام خودروهای موجود در بازار ایران دارد. نسبت اندازه کل شاسی به نسبت اندازه رینگ، فوق العاده کم است. مثلاً سمند به آن عظمتش رینگ 15 اینچی دارد. اما کورسا این هاچ بک جمع و جور رینگ های 17 اینچی آلیاژی دارد. همین بزرگی چرخ ها خودش توانمندی ویژه ای را برای فرمان پذیری فراهم می آورد. ترمزها چیزی فراتر از عالی است. میخکوب واژه ای نیست که بتواند قدرت آن را توصیف کند. دیسک های دوبل برای کورسا نعمتی بزرگ هستند. تعجب نکنید که در سرعت های نه خیلی بالا، عبور از دست اندازها مانند یک حلزون نرم است. در همان دقایق اول به نظر میرسد مثل هر هاچ بک دیگری طاقچه عقب خیلی زود به صدا می افتد. در مورد کورسا با صندوق حجیمی که دارد، این اتفاق خیلی بیشتر روی میدهد.

پیش بینی بازار ایران
کورسا در آنسوی آب می تواند با فولکس واگن UP و فورد Fiesta رقابت کند. بعد از آسترا پرفروش ترین محصول اپل نام گرفته است. اما همه چیز اینجا رنگ و بویی دیگر می گیرد. اینجا بازار ایران است. جایی که ب ام و X6 را 450 میلیون و پورشه پانامرا 500 میلیون به فروش می رسانند. هنوز وضعیت فروش کورسا در بازار ایران تثبیت نشده، چه برسد به خدمات پس از فروش و اوضاع تعمیرگاه ها. نمایشگاه تهران راه نیفتاده، نمایندگی های مشهد، اصفهان و حتی ارومیه هم افتتاح شده است. سندرم مزمن همه واردکنندگان خودرو، اپل ایران را نیز گرفتار کرد. بیماری لاعلاجی به اسم «عدم وجود یک وبسایت مناسب». حالا بگذریم، اگر قیمت نمونه دنده دستی را 45 میلیون تومان در نظر بگیریم، گزینه هایمان به اینها محدود میشود. مزدا2 اولین رقیب قابل پیش بینی برای این کورسا است. خودرویی ژاپنی با کیفیت و با امکاناتی به مراتب بیشتر. تازه جعبه دنده اش هم اتوماتیک است. تویوتا یاریس به عنوان گزینه دوم چیز بدی نیست. کیفیتش استثنایی ولی مانند کورسا بیامکانات است. حتی با اینکه همیشه به قیمت بی رحمانه معروف بوده ولی باز هم از کورسا ارزانتر است. در مورد ام جی 550 خوب فکر کنید. شاید چینی باشد اما پیشرانه 1.8 لیتری توربوشارژش 160 اسب بخار نیرو دارد. به معنی واقعی کلمه انبوهی از امکانات دارد. شاید بهترینش اهرم های تعویض دنده پشت فرمان باشد. هیوندای i30 هم با پیشرانه 2 لیتری 145 اسب بخاری و آن همه امکانات، از کورسا ارزانتر است. البته این برمی گردد به تفاوت بین برند آلمانی و کره ای.

جدال با آلفارومئو
اگر آلفاموتور از گیر و دار اداری خلاص شود، شک نکنید مجالی برای تنفس اپل باقی نمی گذارد. یک برند لوکس- اسپرت ایتالیایی واقعاً ایتالیایی با لیستی از آپشن ها که حذف نمی شوند، کار را برای کورسا سخت میکند. مدل MiTo در حالی مجهز به پیشرانه ای هم حجم کورسا است که قدرتش 135 اسب بخار محاسبه میشود.