مزدا3 یکی از خوش نام ترین خودروهای بازار کشور است. برچسب پرفروش ترین خودروی کمپانی مزدا نیز بر روی این خودرو چسبانده شده است. نسل قبل این خودرو به دلیل کیفیت بالا در مونتاژ و دوام مناسب حتی توانست در برهه ای از زمان به عنوان بهترین خودروی بازار کشور لقب گیرد. اما این بار قصد داریم این محصول گروه بهمن را از زاویه دیگری بررسی کنیم و آماده شدیم تا در سفری حدوداً 1200 کیلومتری، با این سامورایی همراه شویم.هر چقدر در شهر با یک خودرو حرکت کنید، باز نمی توانید همه رفتارهای آن را تحلیل کنید. در شهر گرفتار ترافیک می شوید و در نهایت بعد از 2 ساعت به مقصد می رسید. اما احساس راندن یک خودرو در مسیری به طول 1200 کیلومتر می تواند شما را با زیر و بم آن و چم و خم راندنش آشنا کند.

مسیر سفر ما از تهران آغاز و با گذر از کاشان، اردستان و نائین، در نهایت به اردکان می رسید. مسیر برگشت هم دقیقاً از همین شهرها گذر می کرد. برای اینکه شرایط خودرو را هر چه بیشتر به شرایط ایده آل نزدیک کنیم، دو روز قبل از سفر روغن موتور و فیلترها تعویض شد. قبل از آغاز حرکت فشار باد لاستیک ها در 35 تنظیم شد. باک خودرو را با بنزین سوپر پر کردیم و برای افزایش کارایی اکتان هم به باک اضافه شد. به جز نگارنده، دو سرنشین دیگر نیز در این سفر همراه بودند که مجموع وزن ما سه نفر به اضافه اشیایی که همراهمان بود به 225 کیلوگرم می رسید. این عدد به اضافه وزن 1260 کیلوگرمی خودرو در نهایت 1485 کیلوگرم شد.بعد از پرداخت عوارض در ابتدای اتوبان خلیج فارس کامپیوتر سفری مزدا که از ECU دستور می گیرد، صفر شد تا بتوانیم در طول سفر اطلاعات دقیق تری را مشاهده کنیم. چون در تهران سوخت گیری انجام شده بود، مجبور شدیم حدود 2 لیتر سوخت را که همراهمان آورده بودیم به باک اضافه کنیم تا اصطلاحاً باک فول شود. حجم باک این خودرو از سوی سازنده 55 لیتر بیان شده اما عملاً بیش از 50 لیتر سوخت درون باک جای نمی گیرد. شاید عدد 55 لیتر با احتساب مجموع سوخت داخل مدار باشد.حدود 11 شب سفر ما رسماً از ایستگاه عوارضی اتوبان خلیج فارس به سمت قم آغاز شد. در ابتدای سفر قرارمان این بود که کولر خودرو در تمام طول سفر روشن باشد تا هم سفرمان سهل تر شود و هم تأثیر آن را بر روی مصرف سوخت رصد کنیم. حرکت در شب هنگام همراه با دو نکته مثبت بود اول اینکه به علت دمای پایین تر هوا نسبت به روز، هوای خنک تری نصیب پیشرانه دو لیتری مزدا می شد و این نکته به افزایش راندمان پیشرانه کمک می کرد و دوم خلوتی جاده در هنگام شب بود که در نهایت باعث می شد راننده کمتر از پدال گاز و ترمز استفاده کند و آهنگ حرکت خودرو کمترین نوسان را داشته باشد.

مرکب سفید رنگ تست ما یک مزدا3 جدید تیپ 3FL بود که در سال 90 مونتاژ شده است. مزدا برای ساخت آن از پلت فرم گسترش یافته نسل قبل استفاده کرد. این پلت فرم در بعضی از بخش ها تا 90درصد دچار تغییر شده است. مهندسان مزدا شاسی نسل قبل را طوری بهینه سازی کردند که در نهایت 15 کیلوگرم سبک تر از کار دربیاید و تازه این تمام ماجرا نیست چون در بخش هایی از شاسی که تنش بیشتری را تحمل می کند (به خصوص تنش پیچشی)، نقطه جوش ها بین 60 تا 30 میلی متر نسبت به نسل قبل به هم نزدیک تر شده اند. در نهایت شاسی این خودرو 28درصد نسبت به نسل قبل مقاوم تر است. همین طور که در ابتدای مسیر با دوستان در مورد شاسی این خودرو صحبت می کردیم، سرعت را به عدد 120 کیلومتر در ساعت رساندیم و با استفاده از دکمه های سیستم کروزکنترل روی فرمان سرعت را در 120 قفل کردیم. تا رسیدن به شهر قم سرعت به ندرت به زیر 100 کیلومتر در ساعت رسید و در اغلب طول مسیر نشانگرها سرعت 120 کیلومتر در ساعت، دور موتور 2400 تا 2800 و مصرف سوخت لحظه ای 4.4 تا 6.7 لیتر را نشان می دادند. سیستم تهویه مطبوع که از لحظه استارت روشن بود امکان تنظیم جداگانه را برای سرنشینان جلو فراهم کرده است، اما در عقب این امکان وجود ندارد. در مورد عملکرد سیستم تهویه که اتوماتیک هم هست کمی زود بود تا اظهارنظر کنیم و باید منتظر می ماندیم تا به جاده های کویری مرکزی ایران در نزدیکی یزد برسیم. یکی از بهترین سیستم های ایمنی که در سالیان اخیر بر روی اغلب خودروهای روز جهان از جمله همین خودرو نصب می شود، سیستم چرخش چراغ های جلو با توجه به زاویه چرخش فرمان است و در طول مسیر دامنه دید خوبی داشت. در این صحنه ترمزهای مجهز به ABS و EBD مزدا نیز عملکرد خوبی داشتند و با توجه به سرعت 90 کیلومتری خودرو کم نیاوردند.یکی از نقاط ضعف این خودرو بعد از حدود 200 کیلومتر مشخص شد. صندلی های مزدا به دلیل عمق کم یا بهتر بگویم ضخامت کم ابرهایش باعث خستگی در عضلات پا و کمر می شود. برای غلبه بر خستگی ناخودآگاه سعی کردیم با استفاده از اهرم های تنظیم دستی شرایط بهتری را فراهم کنیم، اما باز هم نتیجه ای نداد. اوضاع وقتی بدتر می شود که بدانید اگر جایتان را با سرنشین کناری عوض کنید، حتی از تنظیم دستی گودی کمر هم محروم می شوید! (به نظر می رسد گروه بهمن در مدل های جدید به صورت آپشن صندلی با تنظیم برقی را ارائه می کند). در صندلی های عقب هم شرایط بهتر از این نیست و در این بخش باید گفت حریفانی مثل رنو مگان و حتی کیا سراتوی سدان از مزدا 3 جدید پیشی می گیرند.

نکته دیگری که برای سرنشینان بسیار آزاردهنده است، صدای برخورد لاستیک با زمین است. این صدا واقعاً در بعضی مواقع قابل تحمل نیست. البته لاستیک های استاندارد یوکوهاما سایز 205 که بر روی رینگ های 16 اینچی قرار داشتند با هدف کاهش ضربات با لاستیک های از همین سایز اما از برند کومهو تعویض شده است. اما این ترفند هم نمی تواند مانع انتقال ضربات به کابین شود. سیستم تعلیق این خودرو در محور جلو از نوع مک فر سون به همراه میل تعادل است. در محور عقب هم بازوهای چند اتصالی و فنر لول به انضمام میل تعادل مزدا را همراهی می کنند. در طول مسیر عملکرد اسپرت و فرمانپذیری خوب این خودرو تسکینی در برابر تحمل ضربات ناشی از خرابی جاده باشد. البته باید واقع بین بود، این سیستم تعلیق مزدا نیست که باعث ناراحتی سرنشینان در یک سفر طولانی می شود بلکه، کیفیت بد و خرابی جاده های ایران است که تطابقی با طراحی یک خودروی موفق در سطح جهانی ندارد. به نظر می رسد وجود سیستم تنظیم کننده ارتفاع و ارتجاع کمک فنرها می تواند تا حدود زیادی این نقایص را برطرف کند اما آن وقت خدا می داند قیمت فروش این خودرو به کدام قله بلند صعود می کند!

همین طور که در حال گفت وگو در مورد مزدا3 و بررسی هندلینگ این خودرو بودیم از کاشان عبور کردیم و به سمت اردستان در حال حرکت بودیم. هماهنگی پیشرانه و گیربکس پنج سرعته تیپ ترونیک فوق العاده بود. عکس العمل موتور در برابر پدال گاز و عکس العمل سریع گیربکس باعث می شد یک شتاب یکنواخت و بودن واماندگی را تجربه کنیم.
وقتی کروز کنترل خودرو فعال بود، به محض رسیدن به سربالایی و احساس واماندگی گیربکس سریعاً یک دنده معکوس می کشید و با رسیدن به سرعت کروز شده گیربکس دنده ها را مثل سوناتا و یا کمری بی دلیل سبک نمی کرد. این حرکت هوشمندانه جعبه دنده باعث می شد خودرو هیچ گاه دچار واماندگی و یا حرکت با دنده مرده نشود. اما اگر کنترل پدال گاز را خودتان بر عهده بگیرید و ناگهان پدال را تا انتها به فشارید، گیربکس همه 148 اسب بخار قدرت موتور 16 سوپاپ مزدا را با غرشی جذاب در اختیارتان قرار می دهد. البته گاه این شتابگیری با معکوس کردن دو دنده حاصل می شود و با نگاهی به نمایشگر مصرف لحظه ایی سوخت متوجه می شوید در حال سوزاندن 30 لیتر بنزین در یکصد کیلومتر هستید! بعد از عبور از کاشان و به سمت اردستان در مسیری با شیب کم رو به پایین و تقریباً کم پیچ، سرعت را به 70 کیلومتر رساندیم تا مصرف سوخت لحظه ایی را ثبت کنیم. در این حالت حرکت را تا 100 کیلومتر ادامه دادیم. در این مرحله دور موتور روی 1600 دور ثابت بود و گیربکس در دنده پنج و حالت اتوماتیک قرار داشت.ECU مصرف سوخت لحظه ایی را حدود 4 لیتر نشان می داد. سرعت را به 90 کیلومتر در ساعت رساندیم و دور موتور به 2000 رسید. 100 کیلومتر دیگر نیز به همین منوال طی شد و مصرف سوخت حدود 4.5 لیتر بود. باد هم در جهت موافق می وزید.

کمی پدال گاز فشرده شد تا سرعت به 120 کیلومتر در ساعت و دور موتور به 2800 دور برسد. 100 کیلومتر دیگر هم به همین روش طی شد. این در حالی بود که مزدا3 در سرعت 120 کیلومتر 7.5 لیتر سوخت را می سوزاند. حدود ساعت 6 صبح و بعد از طی کردن 520.6 کیلومتر به اردکان رسیدیم. ECU نشان می داد با 2 خط بنزینی که از 12 خط در باک باقی مانده بود می توانیم 90 کیلومتر دیگر را طی کنیم. تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم ادارات دولتی کار را آغاز کنند و بتوانیم به کارهای خودمان بپردازیم.بعد از صرف صبحانه و انجام کارهای اداری که موجب شد یک خط دیگر از بنزین سوپری که در تهران درون باک ریخته بودیم بسوزد، راهی مسیر بازگشت شدیم. مسیر بازگشت دقیقاً همان مسیر رفت بود اما دو تفاوت عمده از نظر شرایط رانندگی داشت. اول آنکه به دلیل بالا رفتن دما در طول روز هوای با دمای بیشتری وارد موتور می شد و این نکته بر روی چگالی آن و در نهایت راندمان حجمی اش تأثیر منفی داشت. دومین مورد مربوط به شیب جاده بود چرا که با حرکت از جنوب ایران به سمت شمال ارتفاع رفته رفته افزایش می یابد و این شیب منفی موجب افزایش مصرف سوخت خودروها می شود.قبل از حرکت به سمت تهران حدود 40 لیتر سوخت گیری شد اما این بار نه خبری از بنزین سوپر بود و نه از اکتان. در طول مسیر بازگشت هم سعی شد از همان الگوی رانندگی که در شب قبل پیروی کردیم استفاده شود. اما نتایج کمی متفاوت بود در ضمن باد هم به جهت مخالف حرکت ما می وزید. در سرعت 70 کیلومتر و در حالی که کولر روشن است و دور موتور1800 ، خودرو 4.2 لیتر سوخت طلب می کرد تا سرعتش را حفظ کند. این عدد برای سرعت 90 کیلومتر در دور موتور 2200 به 4.9 لیتر رسید. در سرعت 120 کیلومتر هم متوسط مصرف سوختمان با دور موتور 3000 دور 7.9 لیتر بود. این آزمایش دقیقاً در همان محلی انجام شد که شب قبل انجام گرفته بود و این بار شیب جاده ملایم و رو به بالا بود. به دلیل استفاده از بنزین معمولی با اکتان پایین، به وضوح شتابگیری با درنگ انجام می شد و گیربکس مجبور بود از دنده های معکوس بیشتری استفاده کند که در نهایت موجب افزایش مصرف سوخت می شود.

در طول سفر، مالک خودرو چند باری سعی کرد با سرعت بالا وارد پیچ شود و در بخش انتهایی نیز کمی به سرعتش بیفزاید تا چسبندگی مزدا را بیشتر به چالش بکشیم. در این امتحان نیز مزدا پیروز شد. سیستم تعلیق مولتی لینک این خودرو به خصوص در زمان خروج از پیچ و افزایش سرعت به خوبی نشان می دهد بی دلیل نیست این خودرو پرفروش ترین مدل تاریخ کمپانی مادر است. فرمان این خودرو که در سرعت های بالا کمی سفت تر می شود بی نقص و خطا عمل می کند و در زمان ترمزگیری در پیچ ها و یا افزایش سرعت دچار Over Steer نمی شود. یکی از ضعف های دیگر این خودرو که در روزهای گرم بیشتر نمود پیدا می کند، افزایش حرارت دیواره تونل گیربکس است که در سمت سرنشین جلو کاملاً لمس می شود. دلیل این افزایش حرارت که پای چپ سرنشین جلو آن را احساس خواهد کرد، عبور اگزوز از این قسمت و به سمت عقب است. البته این مشکل با استفاده از عایق بندی مناسب از طرف گروه بهمن برطرف خواهد شد. به هر حال اگر قصد دارید یک رانندگی پرشتاب را با استفاده از 187 نیوتن متر گشتاور موتور تجربه کنید، باید بدانید احتمالاً سرنشین کناری مجبور می شود پاهایش را جمع کند! کم کم به کاشان رسیده بودیم و وقت نهار و استراحتی کوتاه فرا رسیده بود. بعد از ریکاوری اجمالی عضلات کوفته بدنمان، دوباره سوار بر سامورایی سفیدرنگ به سمت تهران به راه افتادیم. در حدود 80 کیلومتری تهران و در حالی که فقط یک خط از 12 خط نشانگرهای بنزین روشن بود 15 لیتر بنزین معمولی به باک اضافه شد تا کار از محکم کاری عیب نکند و به دلیل اتمام سوخت در جاده نمانیم. البته تا عوارضی تهران، خودرو بیش از 4 لیتر از 15 لیتر را نمی سوزاند. حدود ساعت 5:30 وارد عوارضی تهران شدیم. با استناد به داده های کامپیوتر سفری خودرو، ما 1196 کیلومتر و مصرف حدود 94.4 لیتر بنزین به پایان برسد.

مزدا3 جدید در این سفر به صورت میانگین 7.9 لیتر سوخت مصرف کرد.