فرض کنید می خواهید با اتوبوس از شهرتان سفر کنید و به نقطه ای دیگر از ایران بروید. وقتی در ترمینال می خواهید مثلاً 20 هزار تومان بدهید و بلیت اتوبوس بخرید، شاید تنها چیزی که به آن توجه نمی کنید برند اتوبوسی باشد که شرکت تعاونی مربوطه می خواهد شما را با آن جابه جا کند.اما آیا می دانید اگر با دنیای اتوبوس ها آشنا باشید و بتوانید امکانات فنی و رفاهی آن ها را با یکدیگر مقایسه کنید می توانید به ازای پولی که بابت هزینه سفر پرداخت می کنید بهترین انتخاب را داشته باشید و چند ساعت از عمرتان را در اتوبوسی سر کنید که می تواند برای شما راحتی بیشتری به ارمغان بیاورد؟ در ایران اگرچه اتوبوس هایی با برندهای مختلف نظیر بنز و مان هم وجود دارند ولی واقعیت این است که اتوبوس های ولوو و اسکانیا حضور پررنگ تری در این بازار دارند.




در واقع محصولات این دو کمپانی سوئدی، بیشترین سهم را در جابه جایی مسافران ایرانی دارند.رقابت «ولوو» و «اسکانیا» در دنیای اتوبوس ها مانند رقابت «بنز» و «ب ام و» در دنیای سواری هاست و این در حالی است که ولوو سابقه حضور بیشتری در بازار ایران نسبت به اسکانیا دارد. سابقه ورود اولین سری از اتوبوس های ولوو به ایران به اوایل دهه 70 شمسی بازمی گردد و از آن زمان تاکنون، ولوو چیزی حدود شش مدل اتوبوس را به بازار ایران فرستاده است.از سوی دیگر، اتوبوس های اسکانیا با چند سال تأخیر نسبت به ولوو در ابتدای دهه 80 شمسی به بازار ایران آمدند و طی این سال ها تنها دو – سه مدل اتوبوس از این برند نیز بیشتر به بازار کشور عرضه نشده است.در این شمار از هفته نامه دنیای خودرو، می خواهیم جدیدترین اتوبوس های بازار ایران را که تحت عنوان «VIP» به جابه جایی مسافر در جاده ها مشغول هستند، معرفی و آن ها را یکدیگر مقایسه کنیم.یعنی اتوبوس ولوو B9 و اتوبوس اسکانیا مارال که از عرضه آنها به بازار ایران بیشتر از دو- سه سال نمی گذرد. اتوبوس B9 هم اکنون حدود 475 میلیون تومان و اتوبوس اسکانیا مارال نیز حدود 450 میلیون تومان قیمت دارد. این اتوبوس ها تا کمتر از 9 ماه پیش حدود 200 میلیون تومان ارزان تر بودند اما ناگهان و یک شبه به شدت گران شدند. ظاهراً این روزها، شرکت های عرضه کننده، این دو مدل را به صورت اقساطی و به ازای دریافت حدود 260 میلیون تومان نقد و الباقی به صورت 20 فقره چک 10 میلیون تومانی نیز تحویل مشتریان می دهند. حال ببینیم در این مقایسه، اسکانیا مارال جهت خرید و سواری برتر است یا ولوو B9؟

ظاهر بیرونی
وقتی مارال و B9 در کنار هم قرار می گیرند مارال چالاک تر و عضلانی تر ظاهر می شود. انگار دو ورزشکار از دو رده وزنی با قدی متفاوت قصد شرکت در مسابقه مردان آهنین را دارند. دماغه B9 با طراحی خاص به چند ذوزنقه تقسیم شده است و لوگوی ولوو در وسط آن خودنمایی می کند. در مقابل دماغه اسکانیا با طراحی زیباتر، درب زاپاس بند ذوزنقه ای و شیشه جلوی عریض تر با زاویه انحنای بیشتر زیباتر از B9 عرض اندام می کند.چراغ های جلو اسکانیا در برابر چراغ های یکپارچه B9 جلوه بهتری دارد اما B9 دارای چراغ های پر نورتر با شعاع گستره بیشتر نور می باشد. شیشه های جانبی اسکانیا همانند ولوو از نوع چسبی و دو لایه بوده و هر دو از نظر عیوب وارده همانند یکدیگر هستند. تفاوت بسیار مهم و حیاتی این دو محصول در ستون های ایمن و مستحکم تر ولوو در مقایسه با اسکانیاست که چند برابر مقاوم تر از اسکانیاست و ولوو را از اسکانیا متمایز می کند. از نظر تعداد جعبه بار و جای خواب راننده و فاصله محورهای عقب و جلو تفاوت آنچنانی وجود ندارد. در قسمت سقف از نظر نفوذ آب به داخل هر دو دارای ایراداتی بوده و در یک سطح ارزیابی می شوند. باک سوخت در اسکانیا از نظر موقعیت قرارگیری همانند ولوو روی محور جلو می باشد ولی با ظرفیت بالاتر و امکان سوخت گیری راحت تر بهتر از ولوو است. سایز لاستیک اسکانیا بزرگ تر از B9 است یعنی لاستیک اسکانیا با سایز 5/22R80/315 در برابر لاستیک ولوو با سایز 5/22R80/295 حدود20 میلی متر پهن تر است. معمولاً B9 باید دارای استهلاک بیشتری باشد اما اسکانیا به دلیل عدم کیفیت مناسب در ناحیه جلوبندی زودتر دچار لاستیک سایی شده و لاستیک پله می کند ولی نظر قطعی در مورد آن ها مستلزم زمان است که از حیطه کار ما خارج است.

بخش داخلی
داشبورد اسکانیا عریض تر و چشم گیر از B9 بوده و دسترسی به دکمه های اصلی در اسکانیا در دسترس تر و همه روی کنسول میانی قرار دارند اما شلوغ به نظر می رسد و در صورت پاک شدن علائم مخصوصاً در شب موجب اشتباه کاربر می شود. در مقابل B9 با چیدمانی پراکنده تر دسترسی به دکمه ها را کمی دشوار کرده است. جهت استفاده از کولر، بخاری، DVD، ترمز دستی و شیشه بالابر راننده، B9 بهتر عمل کرده است. در پشت فرمان B9 صفحه نمایشگر و دورشمار به خوبی قابل رویت هستند. ظاهراً فرمان و آمپرها را از FH به عاریت گرفته همانند اسکانیا که از جی 380 کپی گرفته است. صندلی راننده B9 ساخت RGRAMME با قابلیت چرخش به سمت شاگرد در برابر صندلی ثابت ISRI اسکانیا جلوه ای متفاوت دارد. از حیث راحتی هر دو راحت اند و بستگی به وزن و قد هر کس یکی را برتر می داند ولی صندلی B9 مجلل تر است و اما مهم ترین بخش داخل سالن هر اتوبوس صندلی های مسافر است. در هر دو 25 عدد صندلی با چیدمان یکسان با برندهای متفاوت می بینیم. B9 با محصول شرکت استهبان صنعت پارس و اسکانیا با Esteban/Kiel از مسافران استقبال می کنند. B9 از بهترین صندلی از حیث پهنا، ارتفاع، زیر آرنجی و زاویه و حالت تخت شو در بین اتوبوس های داخلی سود می برد.(به غیر از صندلی های اتوبوس جدید مان) همچنین سقف ولوو مستحکم تر از اسکانیاست و دیرتر به سر و صدا می افتد اما سقف اسکانیا به مراتب زیباتر از ولوو بوده و در بالای سر مسافر با جای توشه و وسایل بار فضای بیشتر و بهتری به مسافران می دهد. برای گذاشتن کوله پشتی و بعضی از وسایل نسبتاً عریض در جای توشه ولوو به دلیل ارتفاع کم به مشکل برمی خورید. ارتفاع در سالن اسکانیا بیشتر از ولووست به نحوی که در گونه های جفت صندلی مسافران ردیف های آخر برای تماشای فیلم دائماً باید سر خود را به سمت سالن منحرف کنند یا سرک بکشند.

تجربه رانندگی
B9 بدون پدال کلاچ با جعبه دنده I shift خود که مختص محصولات ولووست امکان تعویض دنده به صورت دستی و اتومات را فراهم می کند. جعبه دنده ولوو دارای سه دنده سبک سه دنده سنگین است که به ازای هر دنده یک نیم دنده هم منظور شده ولی ترتیب تعویض 12 دنده پشت سر هم است و در لیور زیبای متصل به صندلی فقط علامت مثبت و منفی به چشم می خورد. در حالت دستی، مثبت دنده ها را زیاد و منفی کم می کند. دنده را در وضعیت اتومات قرار داده و حرکت را آغاز می کنیم. ماشین با دنده3 حرکت می کند. دنده ها دوتا - دوتا و در دور 1500 تا 1700 دور در دقیقه یکی پس از دیگری تعویض می شوند تا نهایتاً به 12 می رسد. همزمان با بالا رفتن دور موتور نشانگر یا دور توربوشارژ هم بالا رفته و پس از تعویض دنده و برگشتن دور موتور نشانگر توربوشارژ هم برمی گردد. در مقایسه با اسکانیا که نمونه آزمایشی دارای پدال کلاچ است، در B9 دنده ها سریع تر تعویض می گردند و تنظیم سرعت بهتر انجام می شود. اسکانیا هم با جعبه دنده اختصاصی opticruise خود ثبت شده به نام اسکانیا با استفاده از پدال کلاچ که فقط موقع حرکت و توقف از آن استفاده می شود با دنده دو حرکت می کند از دو به چهار و بقیه دنده ها را یکی پس از دیگری در دور 1500 تا1700 دور در دقیقه تعویض می کند تا به عدد هشت برسد.اسکانیا نیز دارای چهار دنده سبک و چهار دنده سنگین می باشد ولی روی لیور خبری از دکمه سبک - سنگین نیست. از لحاظ ساختار هر دو دارای دنده سبک و سنگین هستند اما مانند سیستم های قدیمی راننده عمل خاصی انجام نمی دهد و دنده ها پشت سر هم تعویض می شوند. معکوس ها در هر دو دستگاه بین 900 یا 1000 دور در دقیقه تعویض می شود که به علت تعویض دیرهنگام صدای ناله موتور و افت فشار روغن کاملاً مشهود است.من اعتقادی به رانندگی با دنده اتومات در خودروهای سنگین ندارم چون همه دنده ها مرده و با دور پایین تعویض می شوند و راننده لذتی از رانندگی نمی برد. رانندگی با دنده اتومات تاثیر زیادی در کم کردن روغن دارد خصوصاً اسکانیا که در گونه های صفر کیلومتر آن هم چند لیتری احتمال روغن کم کردن وجود دارد. هر دو دارای سیستم کروزکنترل و قفل ریتاردر هستند که ادوات کنترل در اسکانیا جهت سهولت در استفاده بر روی فرمان قرار دارند. از مزایای اسکانیا این است که نشانگر دیجیتال فشار روغن، نشانگر سرعت تثبیت شده توسط کروز و دیگر اقدامات روی صفحه نمایشگر قابل رویت است. در مقابل نشانگرهای B9 از نوع عقربه ای است و فقط خطاها قابل رویت هستند و دسته ای از عیوب را از روی نمایشگر جلو می توان تشخیص داد که اسکانیا این قابلیت را ندارد.

حساسیت دکمه های کروز در B9 بالاتر است و سریع تر وارد عمل می شود. در بخش شتابگیری شتاب بیشتر اسکانیا کاملاً مشخص است. از نظر هندلینگ و خوش دستی، ولوو به مراتب بهتر از اسکانیاست و با سواری نرم تر و قابلیت مانور بالاتر لذت رانندگی را به اوج می رساند. اسکانیا با سواری خشک همراه با سر و صدای اتاق بر روی پل ها و دست اندازها هر از گاهی صدای دستک هم از زیر ماشین شنیده می شود و ضربات جاده مستقیماً به راننده و مسافران تا ردیف سوم منتقل می شود. سر پیچ ها هر چند که اسکانیا خوب عمل می کند ولی B9 بهتر و پایدارتر است.صدای موتور اسکانیا که در گونه های قبلی (دنده بغل) آزاردهنده بود و تا ردیف های جلو شنیده می شد، با عایق بندی بهتر در این مدل بهبود یافته است. B9در دو ردیف آخر صدای دلنشین توربوشارژر را همانند برادر بزرگ خود یعنی ولوو TX به گوش مسافران می رساند و در سربالایی ها نیز موجب آزارشان می شود.پدال گاز و ترمز در اسکانیا از نوع پدال بلند بوده و در طولانی مدت چنانچه از cruise control استفاده نکنیم منجر به خستگی شدید پا می شود. همین طور پدال ترمز در هنگام ترمزگیری حس خوشایندی به راننده نمی دهد چرا که به دلیل بلند بودن پدال ها پا را از جای استقرار خود باید کمی به سمت بالا کشید. در عوض پدال های B9 پدال تخت بوده هر دو نرم و روان عمل می کنند. B9 به لطف ریتاردرفویت روغنی پنج حالته خود در هنگام توقف و کم کردن سرعت بهتر از اسکانیا عمل می کند. حالت A اتومات است که پس از رها کردن پدال گاز به صورت خودکار کمی موجب کم کردن سرعت می شود. با کشیدن ریتاردر در حالات 1،2،3 سیستم های مکمل ترمزی EPG+VCB با عملکرد همزمان و کمک به ریتاردر سعی در توقف هر چه سریع تر اتوبوس می کنند. حالت آخر B است و وقتی جعبه دنده در حالت اتومات است و در حرکت هستیم با کشیدن ریتاردر در این حالت دو دنده کم می کند و ماشین کله می زند که نهایتاً اتوبوس را متوقف کند.

ریتاردر پنج حالته اسکانیا که ساخت خود اسکانیاست خوب عمل می کند و با کشیدن اهرم ریتاردر و افزایش درجات بر قدرت توقف آن افزوده می شود اما نه در حد ولوو. مزیت قفل ریتاردر اسکانیا که با کروز در ارتباط است، این است که در سراشیبی ها در تثبیت سرعت دقیق تر عمل می کند ولی در B9 با اختلاف سرعت انتخابی و سرعت تثبیت شده همراه است. موتور پر قدرت اسکانیا با 420 اسب بخار قدرت در برابر موتور 380 اسب بخاری ولوو از شتاب و کشش بهتری برخوردار است ولی در طول مسیر به خاطر گرمای 40 درجه هوا در جاده های جنوب ایران نشانگر آب در اسکانیا بالا رفته و مجبور به استفاده از دنده سنگین تر می شویم در حالی که در ولوو اثری از بالا رفتن نشانگر آب وجود ندارد و با نهایت توان سربالایی را طی کرده و از اسکانیا پیشی می گیرد. در فصل زمستان و ایامی که نشانگر آب بالا نرود اسکانیا از کشش بهتری برخوردار است که همین قدرت موتور اسکانیاست که راننده را راضی می کند و عده ای اسکانیا را بر می گزینند. جالب است بدانید اسکانیا در سراشیبی ها هم در صورت استفاده ریتاردر به خاطر گردش آب جهت خنک کردن ریتاردر نشانگر آب آن بالا می رود. B9 با کولر Spheros اتومات سالن خنک تری نسبت به اسکانیا دارد به حدی که موجب سرمایش بیش از حد سالن می شود. اسکانیا با کولر konvekta 35 کیلوواتی کمی ضعیف تر عمل می کند در شرایطی که هر دو از ابتدای حرکت روشن بودند. به علت تسلط بهتر به خودرو و محیط اطراف، رانندگی در شهر نیز با ولوو راحت تر از اسکانیا است. اسکانیا با ستون های پهن خود درصدی از دید در آینه سمت راننده را کور کرده و ستون سمت شاگرد دید به اطراف را محدود کرده است. در جاده های پر پیچ وخم و با سینه کش های تند همانند جاده ایذه خوزستان، در سر پیچ هایی که باید به سمت شاگرد پیچید به علت پهن بودن ستون سمت شاگرد راننده مجبور می شود دائماً سرک بکشد تا ماشین ها و جاده را ببیند. در سربالایی های پر از ترافیک داخل شهر با اسکانیا، دائماً باید نیم کلاچ گرفت که هم موجب خستگی پا می شود و هم موجب فرسایش بیش از حد صفحه کلاچ. ولی در ولوو با فعال کردن سیستم کشش تپه نگران پس خوردن ماشین نیستیم و به راحتی حرکت می کنیم.شایان ذکر است در تجربه رانندگی با نمونه فاقد کلاچ اسکانیا، عملکرد آن رضایت بخش نبود و اصلاً قابلیت مقایسه با B9 را نداشت. در اندازه گیری مصرف سوخت به دلیل استفاده از کولر و شیوه های متفاوت رانندگی مصرف میانگین سوخت در اسکانیا 34 لیتر و در B9 حدود 32 لیتر در هر 100 کیلومتر است. نمونه های آزمایشی هر دو مدل 90 با کارکرد حدود 500000 کیلومتر هستند.

سخن آخر
اکثر مالکین این اتوبوس ها مخصوصاً آن دسته که خودشان راننده نیستند و توسط دیگران از اتوبوس های خود بهره برداری می کنند، به دلیل بالا بودن هزینه تعمیر و نگهداری ولوو B9 تمایل بیشتری به خرید محصولات اسکانیا دارند. هزینه معمول تعویض روغن ولوو با ظرفیت 40 لیتر روغن با 3 فیلتر روغن، فیلتر گازوییل و آبگیر 420000 تومان است. در مقابل اسکانیا با ظرفیت 28 لیتر و یک فیلتر روغن، گازوئیل و آبگیر 290000 تومان هزینه دارد اما هزینه تعویض سوزن های پمپ ولوو با 17 میلیون در برابر هزینه پنج میلیونی اسکانیا یک عامل منفی و افت قیمت بیشتر ولوو نسبت به اسکانیا در نمونه های کارکرده نقطه ضعف دیگری است که موجب می شود رانندگان، بیشتر اسکانیا را انتخاب کنند.

نتیجه گیری
علت اصلی بیشتر خرابی ها در اتوبوس ها و خودروهای کار و تجاری جدید ریشه در عدم اطلاع از رانندگی صحیح و عدم مراقبت به موقع از وسیله نقلیه دارد. در پایان با توجه به مزایا و معایب ذکرشده از آنجایی که در یک سفر جاده ای بین شهری مخصوصاً در مسافت های طولانی ایمنی و راحتی مسافر نقش اصلی را ایفا می کند، ولوو با داشتن ستون های ایمن تر و مقاوم تر در برابر ضربات و تصادف، صندلی های تخت شو راحت تر، کیفیت سواری بالاتر و سر و صدای کمتر اتاق برای مسافران و لذت رانندگی بالاتر برای رانندگان، بدون شک برنده میدان است.