همه ریسکش را به جان خرید. خطر کرد. پورشه رفت تا خودش را در آتش بیندازد. یا می باخت و تا آخر خاکستر می شد، یا می برد و تا آخر عمر سربلند باقی می ماند. اما او برنده شد. برنده بازی ساخت بهترین سدان های اسپرت. حالا در کنار مرسدس بنز CLS تنها کوپه های چهاردرب فست بک دنیا هستند. هموطنانی که بازار این کلاس از خودروها را با هم پاسکاری می کنند. مرسدس بنز CLS را پیش از این می شناختیم. اما آن چیزی که جدید است همین پورشه است. پورشه پانامرا. خودرویی که در این گزارش تمام مدل هایش را بررسی خواهیم کرد.







تولد
پورشه این ژرمن پرافتخار سال 2009 به طرزی ناگهانی محصولی با کد 970 آن هم در نمایشگاه شانگ های چین رونمایی کرد. آنچه حضار می دیدند قابل توضیح نبود. به نظر می رسید او همان سری 911 است که کمی چاق تر شده باشد. یک Fastback سایز بزرگ. یعنی خودرویی که شیشه و صندوق عقب آن در یک امتداد باشند. نامش Panamera بود. واژه ای برگرفته از مسابقات Carrera Panamericana که پورشه قسمت اولش را پیشتر استفاده کرده بود. 2 سال وقت نیاز بود تا سلیقه بازار به این خودرو عادت کند. سرانجام در 2011 پانامرا با انبوهی از آپشن ها و امکانات عرضه شد.

Panamera Base
مدل پایه و در حقیقت ارزان ترین نمونه پانامرا. تجربه ای برای دوستداران تجمل گرایی که بودجه آنچنانی ندارند. پوشش ساده چرم مصنوعی با تودوزی پارچه های زیبا. ساعت عقربه ای و داشبورد چوبی یک آپشن با پول اضافی محسوب میشود. روی کنسول مرکزی به کمک فناوری PCM میتوان رکوردهای مختلف را ثبت کرد. چیزی شبیه به کرنومتر.پیشرانه شش سیلندرش آنطور که انتظار میرود کشش وزن سنگین آن را ندارد. مخصوصاً اگر مشتری بخواهد رویش جعبه دنده هفت سرعته دو کلاچه PDK را سوار کند. روی این مدل فناوری های PTV (مدار گشتاوری پورشه) و PDCC (کنترل پویای بدنه پورشه) در صورت پرداخت هزینه اضافی نصب خواهد شد. امکاناتی که روی مدل های بعدی به صورت استاندارد نصب هستند. دوربین های دو طرفه، فرمان حساس به میزان فشار، اهرم های تعویض دنده و حسگرهای دو طرفه پارک روی نمونه پایه دیده میشوند و برای پایه S رینگهای استاندارد 18 اینچی در نظر گرفته شده است. چرخ جلو 245.50 و چرخ عقب 275.45. خوشبختانه روی ترمزهایش PCCB (دیسک های کامپوزیت سرامیکی پورشه) دیده میشود. اگر خوب پول خرج شود، درون پانامرا هنگام تصادف همچون آغوش مادر امن است. تقریباً از همه جای اتاق پانامرا هنگام تصادف ایربگ باز میشود. مجهز شدن دکمه های چندکاره روی غربیلک مدل پایه یک نوع آپشن محسوب میشود. این در حالی است که روی مدل های بعدی یک استاندارد همیشگی است. میشود اینطور برداشت کرد که نمونه پایه مشتی نمونه خروار است.

Panamera4
این مدل همان Base و یا پایه است که انتقال قدرتش به صورت 4WD (چهار چرخ متحرک) انجام میشود. از نظر توانمندی و کارایی تفاوت محسوسی دیده نمیشود. غیر از اینکه میتوان وضعیت انتقال نیرو از پیشرانه را به صورت دستی بین دو چرخ عقب و یا همه چرخها کنترل کرد. پورشه متذکر شده است که راننده می بایست برای بهره گیری از حداکثر کارایی نمونه فوق، حالت پیش فرض را تغییر ندهد. چنانچه پیش بینی میشود، شتاب صفر تا 100 این مدل کمی بهتر شده است و از آن سو سرعت نهایی اش کاهش یافته است. پدیده ای طبیعی در خودروهای 2 محوره.

Panamera-S
کمکم داستان اصلی پانامرا از اینجا آغاز میشود. این خودرو را میتوان رقیبی برای مدلهای همکلاس ب ام و 740، مرسدس کلاس S و حتی آستون مارتین Rapide تلقی کرد. از نامش پیداست که همه چیز بر پایه Sport بودن طراحی شده است. تا حدی که میتوان حضور کمرنگ المان های لوکس را نیز حس کرد. از صندلی های چرم با گودی های فراگیر گرفته تا دسته دنده کوتاه و صفحه کیلومتر با اعداد نورانی. مرسدس بنز و ب ام و اینها را تنها روی AMG و Mpower خود نصب میکنند. آپشنها و امکانات خیلی تفاوت ندارند. شاید مهمترین اختلاف وجود دکمه Sport روی کنسول زیر بازو باشد. دکمه ای که با فشردن آن فنربندی سفت تر شده و ضرائب تعویض کوتاهتر میشود. در ضمن روی این مدل فناوری تعویض دنده از روی فرمان به صورت استاندارد وجود دارد. برخلاف نمونه پایه سیستم صوتی سری S بسیار چشمگیر نشان میدهد. حضور 16 باند و بیش از 1000 وات قدرت چیزی فراتر از یک سیستم صوتی حرفه ای است. پورشه برای اولین بار از برند Burmster برای جلب هواداران بهره برده است. در مدل های بالاتر و در صورت سفارش از برند معتبر BOSE نیز استفاده خواهد شد. البته این بار با 14 باند و آمپلی فایر. با این سری از پانامراها میتوان از LCD های 7 اینچی پشت سری برای سرنشینان عقب لذت برد.

Panamera-4S
هم اسپرت است و هم چهار چرخ متحرک. همه چیز تمام. از نظر مشخصات فنی با نمونه S توفیری ندارد. چه بسا بهتر هم که باشد. اختلاف قیمتشان آنقدر نیست که مشتری را منصرف کند. اگر دو محور بودن مشکلی نباشد، مابقی قضایا حل است. حضور سیستمی به نام PTM (مدیریت کشش پورشه) روی چنین خودرویی ضروری به نظر میرسد. حالا میتوان روی بازده پیشرانه اش حساب باز کرد. پورشه از این مدل به بعد بود که آرام آرام تغییرات ظاهری را نیز آغاز کرد. نخستین چیزی که پانامرای S4 را از دیگران متفاوت میکند اگزوزهای دوتایی آن و منبع پرطنین صدای آن است. صندلی های آن مجهز به پوشش گرما و سرما، تنظیم حافظه دار و کمربندهای 3 نقطه ای پیش کشنده هستند. از این مدل به بعد است که میتوان رنگ بندی داخل کابین را به دلخواه انتخاب کرد. در صورت تمایل به خرید این مدل حتماً دقت داشته باشید تایرهای آن از برند میشلین باشند.

Panamera Turbo
وقت آن شد تا توربوها خودی نشان دهند. تازه نه یکی، دو تا. پورشه هرچه در توان داشت درون سینه این سری ریخت. گویی این همان شاسی بلند Cayenne توربو است که به این قد و قواره درآمده است. به طور خلاصه پانامرای اسپرت را می توان همان S4 توربوشارژ شده لقب داد. تنها در همین دو مدل توربو است که تودوزی حرفه ای و صندلی های کاملاً هوشمند دیده میشود. در این خودرو سیستمی موسوم به Climate Control دیده میشود که کارایی خیره کنندهای دارد. چهار سرنشین این خودرو میتوانند به صورت جداگانه و مستقل وضعیت تهویه مطبوع خود را انتخاب کنند. یعنی مثلاً برای راننده کولر با دور تند و برای شاگرد بخاری با دور کند. دو مدل نهایی پانامرا مجهز به دوربین و حسگر پارک چهار جهته هستند.

Panamera Turbo S
این خودرو را نباید خرید. درست تر اینکه ما نباید آن را بخریم. پانامرایی که همیشه ناآرامی عمیقی را درون سینه اش حس می کند. چیزی شبیه خشم غیر قابل کنترل. آخر کدام خودروی چهاردرب 542 اسب بخار نیرو تولید میکند. وجود پسوند S تنها ظاهر آن را اسپرت نکرده است. او قویترین پانامرای استاندارد است. توصیه اکید میکنیم که هرگز با او شوخی نکنید. بیشتر اوقات شوخی و جدی را با هم قاطی میکند.

پانامرا در ایران
احتمالاً شنیده اید که این خودرو رکورد قیمت را در بازار داخلی شکسته است. با ثبت حدود 650 میلیون تومان چشمها را گرد کرد. اگر میبینید که در جدول اثری از قیمت داخلی نیست، به دلیل عدم نظم در بازار این محصول لوکس اسپرت است. حدیث مفصل قیمت خودروهای خارجی در ایران سر دراز دارد. از هزینه اسقاط خودرو فرسوده و حمل و نقل گرفته تا 4 درصد مالیات بر ارزش افزوده و 2 درصد هزینه های شرکتی. همه و همه کاری کرده اند که مشتری 650میلیونی این خودرو معادل یک لامبورگینی پای آن هزینه کند.