مجله اتفاق نو


چاوشی از ایران رفت یا نرفت ؟

محسن پرنده غمگینی که اسیر کوچه شده


اواخر اسفنده ماه 89 خبری در اینترنت منتشر شد که البته خیلی زود هم این خبر توسط نزدیکان این خواننده تکذیب شد.تیتر این خبر این بود : چاوشی از ایران رفت .! به محض انتشار این خبر در اینترنت کاربران از هر راهی که بلد بودند سعی در پیگیری و به دست آوردن صحت و سقم آن بودند.طرفداران این خواننده که حسابی هم طرفدار پر و پا قرص او هستند نظرات مختلفی داشتند.تعدادی می گفتند سفر او تفریحی بوده و برای دیدار با برادارش از ایران خارج شده است.بعضی دیگر می گفتند او بعد از انتشار آلبومش برای در کردن خستگی به این سفر رفته است و بعضی دیگر هم که زود شایعات را باور می کنند گفتند حتما از ایران رفته و نظرشان این بود که این رفتن او اشکالی ندارد و حتما برای پیشرفت حرفه ای این انتقال برای او لازم بوده است.خیلی زود این خبر تکذیب شد چرا که محسن چاوشی در یکی از سایت ها اعلام کرد(1) که من برای تفریح و سپری کردن تعطیلات عید نوروز از ایران رفتم.قائله با این جملات محسن چاوشی ختم به خیر شد و خیلی ها هم خوشحال شدند که خواننده محبوب شان در کشورشان مانده و مثل قبل می خواهد در سرزمین خوادش کار کند اما آنهایی که محسن را از نزدیک می شناختند خیلی هم از شنیدن این خبر شوکه نشدند چون با روحیاتی که از این خواننده سراغ داشتند گمان می کردند شاید او روزی بخواهد برای ابراز توانایی هایش بار سفر ببندد.بی گمان محسن چاوشی یکی از خواننده های توانمند پاپ کشورمان است که به خاطر کم حرفی و جمع گریزی اش کمتر شنیدیم یا خواندیم که نظری در خصوص فضای موسیقی بدهد. اما او بیشتر از آن که همیشه مثل خیلی ها شلوغ کند و بار سر و صدا بخواهد گله هایش را بگوید می توانیم نقطه نظراتش را در ترانه هایش پیدا کنیم.ترانه هایی که هیچ کدام بی دلیل انتخاب نمی شوند و آنهایی که محسن را می شناسند خوب می دانند او با حسین صفا و امیر ارجینی دو ترانه سرای ثابتش برای خلق هر یک از ترانه ها چقدر حرف می زند و خط به خط آنها با هدف و استراتژی کلی او رابطه مستقیم دارد.این ها را گفتیم تا برسیم به ترانه "پرنده غمگین" که تراک هفتم آلبوم جدید محسن چاوشی است.ترانه ای که حسین صفا گفته و امید حجت هم آن را تنظیم کرده است.این ترانه به نظر می رسد شرح حال این روز ها محسن چاوشی است.خواننده ای که دوست دارد پتانسیل پنهانش را هم در عرصه موسیقی به رخ بکشد.او در گفتگویی که با همین مجله اتفاق نو گفته بود "انگار شاد بودن را یاد نگرفته ام" در صورتی که او هنوز به نقطه ای نرسیده که از خودش راضی باشد و بخواهیم این رضایت و شادی را در صدایش و ترانه هایش پیدا کنیم.به دو خط ابتدایی این ترانه دقت کنید :
بگو چه مرگته که دوباره می خونی ؟ / دوباره بی فایده س خودت که می دونی
بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی ؟ / سرا پا آتیشی تو این شب برفی
همین دو خط می تواند احساس محسن از زندگی امروزش را به تصویر بکشد.حتی آنهایی که این توجیه را دارند که اگر محسن چاوشی ناراضی و کم انگیزه هست چطور آلبومی روانه بازار می کند که تبدیل به پر فروش ترین آلبوم سال می شود آن هم در عرض کمتر از دو هفته اما محسن جواب این عده را هم در این خط دوم داد :
بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی ؟ / سرا پا آتیشی تو این شب برفی
یعنی او با همه ی نا امیدی ها و نارضایتی هایش همچنان پر انگیزه و سرا پا آتیش است آن هم در فضای بلاتکلیفی که قرار گرفته و آن را به عنوان یک شب برفی توصیف کرده است.به هرحال ترانه پرنده غمگین را باید شرح حال این روزهای محسن دانست که به نظر می آید آلبوم حریص را خروجی همه توامندی هایش در موسیقی نمی داند.پرنده غمگینی که خودش هم اعتقاد دارد اسیر کوچ خودش شده و شاید روزی بپرد.
(بعد از این پاراگراف ترانه کامل در گزارش صفحه قرار گرفته که اینجا تایپ نشده)
و ما امیدواریم محسن چاوشی همچنان بهارش را در این شب برفی پیدا کند و باز هم برای دوستدارانش بخواند و به پای آنها بنشیند.او سرمایه ملی ماست.
مجله اتفاق نو - شماره نیمه اول اردیبهشت ماه 1390 - صفحه 76






و اما در این قسمت اشاره ای به چکیده ای از گزارش صفحه 80 می کنیم :
وقتی درهای تلویزیون باز می شود - چاوشی یک صد میلیون تومانی گران ترین خواننده شب عید !
خواننده محبوبی که در سال های بحیر حتی در مطبوعات و رسانه های نوشتاری هم کمتر از او مصاحبه خواندیم یا عکسی دیدیم.
پس سوژه خوبی بود برای ویژه برنامه سال تحویل تا هرشبکه ای که او را به برنامه اش دعوت کند حداقل در زمان این خواننده کل مخاطبان تلویزیون را به سمت خود بکشاند.شبکه 2 و 3 و 5 و جام جم همه به دنبال دعوت از چاوشی بودند.اولین پیشنهاد مربوط به برنامه ویژه جام جم بود که محمد قنبری آن را تهیه می کرد و احسان علیخانی مجری اش بود.با توجه به رابطه خوب علیخانی و چاوشی به نظر می رسید او مهمان برنامه جام جم باشد اما خیلی زود طرفین به توافق رسیدند که این اتفاق نیفتد بهتر است و محسن همچنان دور از دسترس بماند تا روز موعود ! به این ترتیب تقریبا داستان حضور محسن چاوشی در تلویزیون به پایان رسیده بود. اما شبکه های دیگر همچنان گمان می کردند مشکل محسن برای جواب "بله" گفتن پول است و رقم خود را بالا می بردند.خبر های مختلفی به گوش می رسید.شبکه 2 و 3 و 5 انگار در ماراتنی نفسگیر سعی در صید این شاه ماهی داشتند و هروز پیشنهادات سنگین تر می شد.شبکه 3 که در این میان از اوضاع مالی خوبی برخوردار بود و حتی شنیده می شد بانک ملی هم به عنوان یکی از اسپانسر های ویژه برنامه نوروز پشت این برنامه است پیشنهاد عجیب و غریبی به چاوش داد.80 سکه برای حضور در برنامه نوروزی.یعنی چیزی حدود 30 میلیون تومان !.اما محسن چاوشی همچنان حرفش همان بود تا اینکه یکی از عوامل این برنامه با یکی از از نزدیکان چاوشی تماس گرفت و آن دوست هم از طرف خودش پیشنهاد 100 میلیون تومانی مطرح کرد و در کمال تعجب با موافقت عوامل برنامه رو به رو شد. اما باز هم محسن ترجیح داد راهی تلوزیون نشود.به هرحال در فاصله 24 ساعت مانده به سال تحویل محسن چاوشی برای اینکه آخرین تلاش های عوامل این برنامه را بی نتیجه بگذارد پیامی روی اینترنت(2) گذاشت با این مضمون "نه به جام جم می روم نه به سه نه به دو و نه به پنج. ترجيح ميدهم لحظه تحويل سال را در اتاق بي پنجره ام باشم


این خبر بر روی سایت "خبر آنلاین" منتشر شد.
(2).این جمله بر روی فیس بوک رسمی محسن چاوشی توسط خود او منتشر شد